متن دکلمه عاشقانه و بسیار زیبا از علیرضا آذر

تبلیغات

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    سولدوز
    به وبلاگ من خوش آمدید . لطفا از صفحات دیگر هم بازدید کنید . با تشکر

امکانات جانبی

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 293
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 1

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 104
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 0
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 10
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
    آي پي امروز آي پي امروز : 35
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 0
    بازدید هفته بازدید هفته : 104
    بازدید ماه بازدید ماه : 349
    بازدید سال بازدید سال : 4109
    بازدید کلی بازدید کلی : 238838

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 18.222.86.149
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سولدوز و آدرس saaeed.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    شقایق - - 1392/12/15/sold
    ali - سلام وبلاگ قشنگی داری غزیزم خیلی مطالب باحالی داره خوشحال میشم به منم سر بزنی... - 1392/5/3
    par30 - سلام دوست عزيز خوبي؟

    ايشالله که خوبي !

    مطالبتو ديدم!

    اگه میخوای تصاویرتو ویرایش کنیم و کلی مطلب دیگه ببینی

    .

    .

    .

    .



    يه سر بهم بزن اگه موافق به تبادل لينک هستي با عنوان:

    frozen star(free download).

    و آدرس:

    www.frozenstar.blogfa.com

    لينکم کن و بعد واسم نظر بذار حتما منم لينکت ميکنم![گل][گل][گل]

    - 1392/4/31
    alireza - سلام سعید یه مطلب برات فرستادم برو تو قسمت مطالب قبلی اونو تایید کن - 1392/4/30

متن دکلمه عاشقانه و بسیار زیبا از علیرضا آذر

تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود
 
اِی شعله به تن،خواهرِ نمرود بگو
 
دیوانه تر از من چه کسی بود،بگو
 
آتش بزن این قافیه ها سوختنی ست
 
این شعرِ پُر از داغِ تو آتش زدنی ست
 
اَبیاتِ روانی شده را دور بریز
 
این دردِ جهانی شده را دور بریز
 
من را بگذار عشق زمین گیر کند
 
این زخمِ سراسیمه مرا پیر کند
 
این پِچ پِچه ها چیست،رهایم بکنید
 
مردم خبری نیست،رهایم بکنید
 
من را بگذارید که پامال شود
 
بازیچه ی اطفالِ کهنسال شود
 
من را بگذارید به پایان برسد
 
شاید لَت و پارَم به خیابان برسد
 
من را بگذارید بمیرد،به درَک
 
اصلا برود ایدز بگیرد،به درَک
 
من شاهدِ نابودی دنیای منم
 
باید بروم دست به کاری بزنم
 
حرفت همه جا هست،چه باید بکنم
 
با این همه بن بست چه باید بکنم
 
لیلی تو ندیدی که چه با من کردند
 
مردم چه بلاها به سَرم آوردند
 
من عشق شدم،مرا نمی فهمیدند
 
در شهرِ خودم مرا نمی فهمیدند
 
این دغدغه را تاب نمی آوردند
 
گاهی همگی مسخره ام می کردند
 
بعد از تو به دنیای دلم خندیدند
 
مردم به سراپای دلم خندیدند
 
در وادیِ من چشم چرانی کردند
 
در صحنِ حَرم تکه پرانی کردند
 
در خانه ی من عشق خدایی می کرد
 
بانوی هنر،هنرنمایی می کرد
 
من زیستنم قصه ی مردم شده است
 
یک تو،وسط زندگیم گم شده است
 
اوضاع خراب است،مراعات کنید
 
ته مانده ی آب است،مراعات کنید
 
از خاطره ها شکر گذارم،بروید
 
مالِ خودتان دار و ندارم،بروید
 
لیلی تو ندیدی که چه با من کردند
 
مردم چه بلاها به سرم آوردند
 
من از به جهان آمدنم دلگیرم
 
آماده کنید جوخه را،می میرم
 
در آینه یک مردِ شکسته ست هنوز
 
مرد است که از پا ننشسته ست هنوز
 
یک مرد که از چشمِ تو افتاد شکست
 
مرد است ولی خانه ات آباد،شکست
 
در جاده ی خود یک سگِ پاسوخته بود
 
لب بر لب و دندان به زبان دوخته بود
 
بر مسندِ آوار اگر جغد منم
 
باید که در این فاجعه پرپر بزنم
 
اما اگر این جغد به جایی برسد
 
دیوانه اگر به کدخدایی برسد
 
ته مانده ی یک مرد اگر برگردد
 
صادق،سگ ولگرد اگر برگردد
 
معشوق اگر زهر مهیا بکند
 
داود نباشد که دری وا بکند
 
این خاطره ی پیر به هم می ریزد
 
آرایش تصویر به هم می ریزد
 
اِی روح، مرا تا به کجا می بری ام
 
دیوانه ی این سرابِ خاکستری ام
 
می سوزم و می میرم و جان می گیرم
 
با این همه هر بار زبان می گیرم
 
در خانه ی من پنجره ها می میرند
 
بر زیر و بمِ باغ،قلم می گیرند
 
این پنجره تصویرِ خیالی دارد
 
در خانه ی من مرگ تَوالی دارد
 
در خانه ی من سقف فرو ریختنی ست
 
آغاز نکن،این اَلَک آویختنی ست
 
بعد از تو جهانِ دگری ساخته ام
 
آتش به دهانِ خانه انداخته ام
 
بعد از تو خدا خانه نشینم نکند
 
دستانِ دعا بدتر از اینم نکند
 
من پای بدی های خودم می مانم
 
من پای بدی های تو هم می مانم
 
لیلی تو ندیدی که چه با من کردند
 
مردم چه بلاها به سرم آوردند
 
آواره ی آن چشمِ سیاهت شده ام
 
بیچاره ی آن طرز نگاهت شده ام
 
هر بار مرا می نگری می میرم
 
از کوچه ی ما می گذری می میرم
 
سوسو بزنی، شهر چراغان شده است
 
چرخی بزنی،آینه بندان شده است
 
لب باز کنی،آتشی افروخته ای
 
حرفی بزنی،دهکده را سوخته ای
 
بد نیست شبی سر به جنونم بزنی
 
گاهی سَرکی به آسمونم بزنی
 
من را به گناهِ بی گناهی کُشتی
 
بانوی شکار،اشتباهی کُشتی
 
بانوی شکار،دست کم می گیری
 
من جان دهم آهسته،تو هم می میری
 
از مرگِ تو جز درد مگر می ماند
 
جز واژه ی برگرد مگر می ماند
 
این ها همه کم لطفیِ دنیاست عزیز
 
این شهر مرا با تو نمی خواست عزیز
 
دیوانه ام،از دست خودم سیر شدم
 
با هر کسِ همنامِ تو درگیر شدم
 
اِی تُف به جهانِ تا ابد غم بودن
 
اِی مرگ بر این ساعتِ بی هم بودن
 
یادش همه جا هست،خودش نوشِ شما
 
اِی ننگ بر و مرگ بر آغوشِ شما
 
شمشیر بر آن دست که بر گردنش است
 
لعنت به تَنی که در کنار تنش است
 
دست از شب و روز گریه بردار گلم
 
با پای خودم می روم این بار گلم
 




تاریخ ارسال پست: یک شنبه 27 مرداد 1392 ساعت: 11:5
می پسندم نمی پسندم

مطالب مرتبط

بخش نظرات این مطلب


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: